همهچیز از چند بیت شاهنامه در کتاب درسیشان آغاز میشود. همان چندبیت کافی است که نمایشی بداهه در کلاس ششم اجرا شود و هرکدام از دانشآموزان در آن، نقشی بازی کنند. یکی اژدهاست و دیگری رستم و یکی هم سهراب. بعدازاین اجرا و شور و هیجانی که بچهها نشان میدهند، فکری به ذهن معلم کلاس میرسد.
با حمایت مدیر، کار آغاز میشود و بچههای کلاس، روزی یک بیت از شاهنامه را میخوانند و آن را حفظ میکنند. حالا دانشآموزان این کلاس نهتنها بیش از صدبیت شاهنامه فردوسی را حفظ کردهاند، که این ایده سرآغاز مطالعه، پژوهش و رؤیاپردازی این دختران برای آیندهای درخشان شده است.
کلاسشان در طبقه دوم کاملا خاص و مجزا از دیگر کلاسهاست. اشعار فردوسی و تمثال او از در ورودی گرفته تا روی دیوارهای کلاس خودنمایی میکند. دانشآموزان این کلاس ششم کار را با نمایشی از رزم رستم و سهراب شروع کردهاند. آنجا هرکدام نقشی گرفته و نمایش را اجرا کردهاند.
درباره همین نمایش برایشان سؤالاتی مطرح شده و با توضیح جزئیات داستان توسط معلمشان بیشتر علاقهمند شدهاند. از نظر نسرین سروری، معلم این کلاس بچهها با خواندن شاهنامه طوری رفتار میکنند که به تاریخ و ادبیاتشان میبالند.
نسرین سروری ۳۵سال دارد و سال۱۳۹۸ به آموزشوپرورش ملحق شده است. با اینکه حسابداری خوانده، شیفته ادبیات است. ریشه این علاقه هم به دوران آموزش تربیتمعلم برمیگردد. دوران آموزشی او با شیوع بیماری کرونا همزمان بوده و برای یکی از واحدهای درسی باید فیلم آموزشی تهیه میکرده است. نسرین رزم رستم و سهراب را نقالی میکند و میفرستد. تشویق همسر و استادش و اطرافیان باعث میشود بیشتر به این کار علاقهمند شود. راهبر آموزشوپرورش در این منطقه هم از این کار استقبال میکند.
نسرین سالهای سال به ادبیات، تاریخ و فلسفه علاقهمند بوده و کتابهای مختلفی در این زمینه مطالعه میکرده است. به همیندلیل اصرار دارد که دانشآموزانش هم علاقهمند به کتاب و اهل مطالعه باشند. او میگوید: اعتقاد دارم کتابخواندن در زندگی کمکحال بچهها خواهد بود.
بچهها با مطالعه میتوانند ارتباط بهتری با اطرافیان، خانواده و جامعه داشته باشند. سواد چیزی فراتر از کتابهای درسی است. اگر بخواهیم تنها به کتابهای درسی بسنده کنیم، دانشآموزان آنطورکه باید رشد نمیکنند؛ مثلا در کتاب ادبیات سال ششم فقط چند بیت از شاهنامه فردوسی آورده شده است. شاهنامه شاهکار ایران و جهان است و باید به آن بیشتر بپردازیم.
آموزش خواندن و حفظ اشعار از آغاز شاهنامه و خردنامه شروع میشود، اما بعد معلمشان تصمیم میگیرد بهخاطر روحیه دخترانه سراغ بخش حماسه گردآفرید برود. ۷۷بیت این حماسه را بچهها حفظ کردهاند. نسرین تصور میکرده لحن حماسی و کلمات قدیمی برای دانشآموزان مشکل باشد، اما کار طور دیگری پیش میرود.
او میگوید: اوایل تصور میکردم بچهها بهراحتی نپذیرند، اما مدتی گذشت و دیدم حسابی سر ذوق آمدهاند. همچنین بسیاری از دانشآموزان مهاجر افغانستانی هستند و اوایل راحت نمیپذیرفتند که اشعار شاهنامه را بخوانند و حفظ کنند.
حتی بعضیهایشان میگفتند که «فردوسی شاعر ایرانی است و به ما ربطی ندارد»، اما با آنها صحبت کردم و توضیح دادم که داستان شاهنامه به مرزهای فعلی ایران محدود نمیشود. به بچهها گفتم که شاهنامه جهانی است و بهویژه فارسیزبانها باید آن را بخوانند. شاهنامه مرز نمیشناسد.
حالا طوری است که همان بچهها میروند و برای پدر و مادرشان اشعار شاهنامه را میخوانند و ازسوی آنها تشویق میشوند. در کلاس ما فرهنگ پارسی و ایرانی طوری روایت شده است که بچهها خودشان را دختران یک سرزمین میدانند. همچنین فردوسی از نظر آنها یک شخصیت جهانی است.
نازنینزهرا حسینی، ۱۲ساله؛ علاقهمند به شخصیت گردآفرید
اول سال تحصیلی نمایشی داشتیم از هفتخان رستم. موضوع قصه و پیشنهاد خانم سروری برای خواندن و حفظکردن اشعار شاهنامه از آنجا شروع شد. در آن نمایش من نقش اژدها را داشتم. قبل از این قضایا اصلا فردوسی و شاهنامه را نمیشناختم. اما حالا عاشق شعرها و معانی آن هستم. از همه بیشتر لحن حماسی اشعار را دوست دارم. الان بیشتر از صدبیت را از حفظ هستم و همانها را نقالی میکنم.
گردآفرید را خیلی دوست دارم، چون شجاع و قهرمان است. بعد از اینکه داستانش را شنیدم، وطندوستی و شجاعتش توجهم را بیشتر جلب کرد. گردآفرید بدون هیچ ترسی زره بر تن میکند و به نبرد سهراب، فرمانده لشکر تورانیان، میرود.
روزی که برای بازدید از آرامگاه فردوسی رفته بودیم، برای من خیلی خاص بود. آن زمان خیلی از اشعار را حفظ بودم و، چون میتوانستم مقبره شاعرش را ببینم، خیلی سر ذوق آمده بودم.
ریحانه بیگیمقدم، ۱۲ساله؛ علاقهمند به شخصیتهای زال و سیمرغ
فردوسی را قدری میشناختم، چون منزل مادربزرگم در بولوار شاهنامه است. اما با اینکه بارها آنجا رفته بودیم، درک درستی از شخصیت فردوسی نداشتم. شروع قضیه با همان نمایش ابتدای سال بود. من در آن نمایش نقش رستم را ایفا میکردم. بعد از اجرا خانم سروری پیشنهاد حفظ اشعار شاهنامه را داد و اوایل خیلی ذوق داشتیم. همیشه کار راحت نبود و بعضی از ابیات، خواندن و فهمیدنشان کمی سخت بود، اما در کل تجربه خیلی خوبی بود.
از بین شخصیتهای شاهنامه که تا الان خوانده و شناختهام بیشتر از همه زال و سیمرغ را دوست دارم. اینکه یک نوزاد در دست موجودی افسانهای مانند سیمرغ بزرگ شود، خیلی جالب است؛ اینکه زندگی متفاوتی با دیگر انسانها داشته است و جادویی به نظر میرسد.
بعضی از ابیات، خواندن و فهمیدنشان کمی سخت بود، اما در کل تجربه خیلی خوبی بود
دلم میخواهد در آینده بیشتر اشعار شاهنامه را حفظ کنم، اما بهواسطه این کلاس، به پروین اعتصامی و اشعارش علاقهمند شدم. اینکه بهعنوان یک بانو در آن دوران توانسته است راهش را پیدا کند و سراغ شعر و شاعری برود، فوقالعاده است.
هانیه حسینی۱۲ساله؛ علاقهمند به شخصیت گردآفرید
من از قبل فردوسی را میشناختم، اما اتحاد و کار گروهیمان برای خواندن و حفظکردن اشعار شاهنامه فوقالعاده بود. همه اشعار را دستهجمعی با هم میخواندیم و تکرار میکردیم و حس خوبی داشت.
همین تکرار پشتسرهم باعث شد حفظ اشعار راحت شود.
اوایل اشعار برایم سخت به نظر میآمد، اما همینکه میخواندم و حفظ میکردم باعث میشد اعتمادبهنفسم بهتر شود. وقتی میرفتم خانه و برای پدر و مادرم میخواندم. آنها هم حسابی تشویقم میکردند.
به نظر من، داستان گردآفرید خیلی زیباست. گردآفرید دختری است که برای وطنش جانفشانی میکند. قبل از گردآفرید فردی به اسم هُجیر فرمانده لشکر ایرانیان بوده است که در نبرد با تورانیان شکست میخورد. به گردآفرید برمیخورد و لباس رزم میپوشد، موهایش را جمع و زره بر تن میکند و وارد جنگ میشود. اینکه بهخاطر کشورش از جانش میگذرد خیلی زیباست.
عاطفه حسنی، ۱۲ساله؛ علاقهمند به شخصیت گردآفرید
قبل از اینکه شعرخوانی در کلاس شروع شود، هیچ شاعری را نمیشناختم. اما حالا بیشتر از صدبیت شاهنامه را حفظم. الان شعر آغاز کتاب، ستایش خرد و حماسه گردآفرید را از بَریم. من هم به شخصیت گردآفرید علاقهمندم. اینکه دختری خودش را به خطر بیندازد و برای کشورش به میدان مبارزه برود، خیلی افتخارآفرین است.
گردآفرید خودش را فدای وطنش کرد. دوست دارم من هم مثل گردآفرید، روزی خودم را برای وطنم فدا کنم. آشنایی ما با تاریخ و ادبیاتمان باعث میشود شخصیت خودمان و آرزوهایمان را بهتر بشناسیم و دنبال کنیم.
در آخر این بیت را که خیلی دوست دارم برای شما میخوانم:
زنی بود برسان گردی سوار / همیشه به جنگ اندرون نامدار
کجا نام او بود گردآفرید / زمانه ز مادر چنان ناورید.
فاطمه روحی، ۱۲ساله؛ علاقهمند به شخصیت گردآفرید
قبل از اینکه شاهنامهخوانی ما شروع شود، خیلی از اشعار شعرای دیگر را خوانده و به ادبیات علاقهمند بودم. فردوسی را هم میشناختم، اما اینجا در این کلاس، جور دیگری با حماسه او آشنا شدم. پدرم علاقهمند به ادبیات است و اشعار مولانا و باباطاهر را خیلی دوست دارد. ذوق ادبیات و شاعری را از او به ارث بردم و گاهی دستبهقلم میبرم. جدا از این، اشعاری از نظامی گنجوی را حفظ هستم که مربوط به داستان لیلی و مجنون است.
درباره شاهنامه هم باید بگویم که تا اینجا تنها با چند شخصیت شاهنامه آشنا شدهایم و بین این قهرمانان، به نظر من گردآفرید جذابتر است؛ شجاع و بیباک و دارای هدفی روشن است و از هیچچیز نمیترسد.
مهسا انوری، ۱۲ساله؛ علاقهمند به شخصیت سهراب
من به کارهای پژوهشی علاقهمندم و وقتی صحبت شاهنامه در کلاسمان به میان آمد، تحقیق درباره فردوسی را شروع کردم. تقریبا اطلاعات خیلی زیادی درباره فردوسی جمعوجور کرده و خواندهام. فردوسی شخص بسیار خاص و بزرگی است و باید بیشتر از این برای او و اشعارش احترام قائل باشیم.
داستانهای شاهنامه فردوسی یکی از یکی زیباتر است. وقتی داستانهای شاهنامه را میخوانم، انگار از تونلی وارد جهان دیگری میشوم. آنچنان پرماجرا و جذاب است که ساعتها فکر آدم را مشغول میکند.
بین داستانهای شاهنامه هم از همه بیشتر به سرگذشت سهراب علاقهمندم. سهراب باقدرت و هیبت مردانه و با اصول جوانمردی مبارزه میکند. سهراب حتی زمانی که شکست میخورد، آن را میپذیرد و این خیلی جذاب است.
درنهایت تأثیری که از خواندن اشعار شاهنامه گرفتم، بیان قوی و رساست. از زمانیکه شاهنامه میخوانم، اطرافیانم میگویند که نسبتبه قبل بیان قویتری پیدا کردهام.
مرضیه کارگزار، مدیر مدرسه شهیدعلیاکبر جعفری، میگوید: خیلی علاقهمندم که دانشآموزان در زمینههای مختلف فرهنگی و هنری فعال باشند و در مسابقات مختلف شرکت کنند. یکی از این موارد، خواندن و حفظ شعر است. خانم سروری، معلم دانشآموزان، به ادبیات و اشعار شاهنامه علاقه دارد و این سلیقه مشترک باعث شد به فکر آموزش ویژه بچهها باشیم.
وقتی داستانهای شاهنامه را میخوانم، انگار از تونلی وارد جهان دیگری میشوم
او درباره حضور دانشآموزان مهاجر و لهجههای مختلفشان میگوید: از سال گذشته، موج جدید مهاجران افغانستانی وارد ایران و مشهد شدند. چون این مهاجران تا پیشازاین ساکن کشور ایران نبودند، لهجه غلیظ قوم خودشان در افغانستان را دارند و گاهی حتی فهمیدن صحبتهایشان سخت است. اشعار شاهنامه بهنوعی حلقه وصل دانشآموزان شده و گویش و لهجه همه را بهتر کرده است. شاهنامه پایه زبان فارسی است و همین مسئله باعث شده است همه دانشآموزان و ما مسئولان مدرسه احساس مشترکی داشته باشیم.
با ذوق بچهها، مدیر و معلمشان هم سر کیف میآیند و تصمیم میگیرند کلاس ششمیها را به آرامگاه فردوسی ببرند. کارگزار میگوید: بهمنماه بود که بچهها را به آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی بردیم. حدود ۱۷۰دانشآموز شامل این کلاس و دیگر ششمیها. ما برای قدردانی از بچهها این کلاس را رایگان به اردو بردیم. در خلال همین اردو بود که متوجه شدیم خیلی از بچهها نمیدانند مقبره فردوسی در مشهد و توس است!
همین مسئله باعث شد که بیشتر به فردوسی و اشعارش علاقهمند شوند. آشنایی بچهها با اشعار فردوسی باعث شد حرفهای راهنمای آرامگاه فردوسی را با دقت و شوقوذوق گوش دهند. در برنامهها، دانشآموزان مهاجر با لباسهای بومی و محلی خودشان آمدند و تعدادی هم به نقالی شاهنامه پرداختند.
برنامههای دیگری هم داشتهاند که یکیشان در روز بزرگداشت فردوسی و در مدرسه برگزار شده است. کارگزار درباره ویژگی خاص این برنامه میگوید: ۲۵اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسی، در مدرسه مراسمی برپا کردیم و بچهها با لباسهای بومی و محلی آمدند و سر صف شعر خواندند و به نقالی پرداختند.
از نظر او شاهنامه و قهرمانهایش میتواند الگوی خوبی برای دختران بهویژه ساکنان حاشیه شهر باشد؛ اینکه با اعتمادبهنفس بتوانند حقشان را مطالبه کنند و به آرزوهایشان برسند. کارگزار میگوید: درباره مهاجرها شرایط پیچیدهتر است و دختران در افغانستان خیلی مورد ظلم قرار میگیرند. باید در برابر زبان فارسی احساس مسئولیت داشته باشیم و هرکاری از دستمان برمیآید، برای پاسداشت آن انجام دهیم.
* این گزارش دوشنبه ۲۱ خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۱ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.